جف واینر از زمانی که در سال 2009 به مدیرعاملی لینکدین رسید خودش را به عنوان یکی از برترین مدیران اجرایی آمریکا مطرح کرده است. علت این امر فقط رساندن «ارزش بازار» لینکدین به 32 میلیارد دلار نبوده است، بلکه بینش مدیریتی فوق العاده ی وی نیز در این میان نقشی قابل توجه داشته است.
واینر لیسانس اقتصاد خود را در سال 1992 از مدرسه ی وارتون دانشگاه پنسیلوانیا گرفته است. او در سال 2001 با یاهو وارد همکاری شد و طی بیش از هفت سالی که در آنجا مشغول بود نقش های مدیریتی مختلفی داشت. یکی از آخرین این نقش ها، معاون ریاست بخش شبکه ی یاهو بوده است. او در این مقام، تیمی متشکل از 3000 کارمند را رهبری کرده است و به مدیریت محصولاتی پرداخت که در اختیار بیش از 500 میلیون مصرف کننده قرار گرفته است.
واینر زمانی که در بخش شبکه ی یاهو مشغول فعالیت بود، به عضویت تیم جستجوی این شرکت در آمد که خرید و ادغام اینک تومی، آلتاویستا و فست را در کنار توسعه ی فناوری جستجوی یاهو رهبری کرد. او در تدوین طرح کسب و کار بخش آنلاین یک کمپانی فیلم سازی، شرکت های سرمایه گذاری بزرگی مثل اکسل پارتنرز و همینطور فعالیت های داوطلبانه نقشی پر رنگ داشته است.
واینر چهل و پنج ساله در یکی از مصاحبه های اخیر خود اظهار داشته است که اکثر مردم هیچگاه در زندگی شان یک سؤال حیاتی را از خود نمی پرسند.
او در این باره می گوید: «وقتی مردم از من می پرسند چگونه می توانند احتمال موفقیتشان را به حداکثر برسانند یا مثلاً چطور به اهداف شغلی خود دست پیدا کنند (که این به نوعی بیش از اندازه ساده گرفتن موضوع است)، توصیه من به آنها این است که اول از همه با پرسیدن این سؤال از خودشان شروع کنند که در نهایت می خواهند به کجا برسند؟»
«جای تعجب است، وقتی با کسانی به گفتگو می نشینم که مثلاً پنج سال یا هفت سال است در گیر و دار زندگی شغلی خود هستند، می بینم اکثریت بزرگی از انسان ها از شغل یا موقعیت خود رضایت ندارند. اتفاقی که افتاده این بوده که درگیر جریانی خوش بینانه، یک موقعیت شغلی پرطرفدار، ترفیع شغلی، و یا کسب پول بیشتر شده اند، به جای اینکه بنشینند و از خودشان بپرسند واقعاً دوست دارند چه کاری انجام دهند».
واینر توضیح می دهد که وقتی کسی حوزه ی طلاییِ تلاقی علاقه و مهارت هایش را می یابد، هدف پیدا می کند. او می گوید: «کسانی که این سؤال را از خود می پرسند، بلافاصله مسیر زندگی شغلی خود را عوض می کنند و این خیلی جالب توجه است. به محض اینکه به این ادراک سرنوشت ساز می رسند، شروع می کنند به نشان دادن آن، چه به صورت آشکارا و مستقیم و چه تلویحی و غیر مستقیم. این یک حس کاملاً واقعی است».